يادداشت سردبير، شماره ٣٠
سياوش دانشور

روزهاى داغ و طولانى!
اردوى ارتجاع و سرمايه در ١۶ آذر شکست تلخى خورد. فشرده و جمعبندى نقد راديکال و انسانى به وضع موجود، که در جبهه هاى متعدد مبارزه طبقاتى خود را بروز داده اند، در اجتماعات ١٣ آذر و روزهاى بعد آن توسط دانشجويان آزاديخواه و برابرى طلب نمايندگى شد. دانشگاه تريبون جامعه در يک مقياس دوره اى بود. نبرد ١۶ آذر اما هنوز تمام نشده است. ١۶ آذر در زندان و دانشگاه و در داخل و خارج کشور ادامه دارد. تلاش براى آزادى دانشجويان دستگير شده، فعالين کارگرى و کليه زندانيان سياسى دارد به شعار و جهت مشترک هر انسان آزاديخواهى تبديل ميشود. اين تلاشها را بايد بطور موثر گسترش داد و تا آزادى همه عزيزيانمان ادامه داد. اما يک رکن اين تلاش متکى بر تعرض متقابل است. اردوى آزادى و برابرى روزهاى داغى را پيش رو دارد: ٢٨ دسامبر روز اعتراض سراسرى براى آزادى زندانيان سياسى، ٨ مارس روز جهانى زن، و جمع کردن بساط "کمپين انتخاباتى شرکاى حکومتى".
در ٢٨ دسامبر همه جا تلاش کنيم که عکسهاى فعالين و رهبران دانشجويان، کارگران، زنان را به خيابانها و آکسيونها بياوريم. بر آزادى بيقيد و شرط زندانيان سياسى و آزادى ابراز وجود مردم و تلاش برحق شان براى آزادى و برابرى و يک جامعه خوشبخت و سوسياليستى تاکيد کنيم. تلاش کنيم راه حل چپ در يک مقياس اجتماعى را در مقابل راه حلهاى بينابينى راست و حکومت اسلامى قرار دهيم و دنيا را متوجه عروج جنبش آزادى و برابرى در ايران کنيم. بايد سيماى يک جنبش انسانى و برابرى طلب را با چهره ها و رهبران و شعارها و سياستهايش در مقابل جهانيان بگذاريم.
روز جهانى زن در راه است. سال گذشته ٨ مارس در ايران تماما با برابرى طلبى سوسياليستى تداعى شد. ٨ مارس سال گذشته نقطه عطفى در تاريخ پرشکوه مبارزه راديکال براى برابرى زن و مرد در ايران بود. امسال و بدنبال ١۶ آذر سرخ و نقش مهم و برجسته اى که زنان در آن داشتند، ٨ مارس ميتواند جامعه را تکان ديگرى بدهد. ٨ مارس امسال را ميتوان و بايد به محاکمه نظام آپارتايد جنسى و سرمايه دارى تبديل کرد. بار ديگر بايد شعار زيباى "حقوق زن نه شرقى است، نه غربى است، جهانى است" و "رهائى زن رهائى جامعه است" را همه جا با صداى رسا اعلام کرد. عليه ستم بر زن و الغاى قوانين آپارتايد و سمبلهاى ننگين اش صداها را درهم پيچيد و بر برابرى بيقيد و شرط زن و مرد در تمام شئون زندگى اجتماعى تاکيد کرد.
همزمان که اردوى آزادى و برابرى در جبهه هاى مختلف ميجنگد، اردوى ارتجاع و اسلام و ناسيوناليسم و سرمايه هم بيکار ننشسته است. آنها هم پلاتفرم و راه حل خود را براى ترمز زدن بر تلاش انسانى ما پيش ميبرند. در راس آنها ارتجاع اسلامى ميگيرد و شکنجه ميکند و ميکشد. بخش ديگرشان "کميته انتخابات آزاد" راه انداخته اند و کلاس درس دمکراسى اسلامى براى خامنه اى و احمدى نژاد باز کرده اند! در اوج بگير و ببند فعالين کارگرى و دانشجويان لال شدند و مشغول تعيين تاکتيک براى "مقابله با نظارت استصوابى" هستند. خاتمى و سران دو خرداد و "اصولگرايان متفرقه" فعال شدند. سفرهاى تشريفاتى و شعارهاى "زنده باد اصلاحات" و "امير کبير ايران" حتى اينبار انسان را به خنده هم وادار نميکند! بيرون حکومت اپوزيسيون ملى اسلامى همين ساز را ميزند. يکى شعار "٧٠٠ هزار کانديد ميدهد" و يکى "راه اندازى ستاد انتخاباتى" را تجويز ميکند! ظاهرا اينبار نوبت اينهاست که بساط ارتجاع اسلامى را دور ديگرى سرپا نگهدارند. خودشان ميگويند با شعار "صلح و دمکراسى" ميخواهند نظاره گر "جنگ داخلى" و يا نظاره گر "خشونت انقلابى" نباشند!
جنبش ملى اسلامى موجوديتش با موجوديت جمهورى اسلامى گره استراتژيک خورده است. بدون اين رژيم اين جنبش و جريانات متفرقه آن موضوعيت ندارند. وقتى که پديده اى که بايد اصلاح شود وجود نداشته باشد، وجود اصلاح طلب آن نظام هم بى مصرف ميشود.
اردوى آزادى و برابرى بايد اين مضحکه را برچيند. در دانشگاه شعار "تحريم انتخابات" بعنوان مقابله با اين جهت ارتجاعى مطرح شد. اما اين شعار ناکافى است. اين پديده منحوس شايسته تحريم هم نيست. بايد تنها برچيدش. اردوى آزادى و برابرى انتخابش را کرده و در مقابل کل جامعه گذاشته است. "کمپين انتخاباتى" ما زودتر شروع شده است: نفى ارتجاع اسلامى سرمايه داران، براى آزادى و برابرى همگان! امسال همان بلائى سر بيلبودرهاى انتخاباتى مجلس رژيم مى آيد که سر نمايش انتخاباتى رياست جمهورى آمد. امسال نيز در مقابل قانونگرائى و "صنفيگيرى" خانم عبادى و شرکا که از اجتماع مقابل دانشگاه در ٢٢ خرداد تبرى جستند، جنبش مستقل آزادى و برابرى زن و مرد عليه ارتجاع و آپارتايد و مضخکه انتخاباتى اش قد علم ميکند.
جنبش آزادى و برابرى و سوسياليسم در ايران روزهاى داغى را پيشارو دارد. اشکال متنوع سازماندهى خانواده هاى زندانيان سياسى، اعتراض متحد و يکپارچه براى آزادى اسرايمان از دست دشمن، حمايت بيدريغ جنبش همبستگى با زندانيان سياسى در هرجا، برافراشتن پرچم نه به آپارتايد جنسي و حجاب و ارتجاع ضد زن در مقابل سياست "آشتى اسلام و حقوق زن و بشر"، شکست سياست آبروباخته و ارتجاعى دفاع از "انتخابات" در جمهورى اسلامى و برچيدن اين مضحکه، جبهه هاى فورى نبرد در ماههاى آتى هستند. نبايد فرصت تجديد قوا به اين جانيان داد. ضرورى است اشکال مختلف سازمان و رهبرى را براى پيشبرد اين سياستها ايجاد کنيم و با سياستى تعرضى تلاش مشترک کمپ ارتجاع را به شکست بکشانيم!*

دیگر مقالات از سیاوش دانشور